باران

باران باش .هیچکس به باران عادت نمی کند .هروقت بیاید خیس می شوی

باران

باران باش .هیچکس به باران عادت نمی کند .هروقت بیاید خیس می شوی

برای او - به یاد او

ما چون دو دریچه روبروی هم


آگاه ز هر بگو مگوی هم


هر روز سلام و پرسش و خنده


هر روز قرار روز آینده


عمر آینه بهشت اما ...آه


بیش از شب و روز تیر و دی کوتاه


نه مهر فسون نه ماه جادو کرد


نفرین به سفر که هر چه کرد او کرد.

نظرات 5 + ارسال نظر
. چهارشنبه 5 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 08:25 http://.

برای کی به حزن نشسته ای؟

غزلک شنبه 8 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 08:45 http://golemamgoli.blogsky.com/

اکنون دل من شکسته و خسته است

زیرا یکی از دریچه ها بسته است


بیت آخر این شعره... البته احتمالا خودت بلدی:)

بله
نشانه های پیری سه چیزه
اولش فراموشی
دوم و سومش رو فراموش کردم فراموش

غزلک شنبه 8 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 11:15 http://golemamgoli.blogsky.com/

قابل نداشت،

ولی من فکر نمیکردم که از فراموشی باشه،

پیش خودم گفتم حتما هیچکدوم از دریچه ها بسته نبوده؛)

یکی ازشون بسته شد
برای همیشه

raha یکشنبه 22 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 11:27

دریا طوفانی ست
آرام می گیرد
اما هرگز نمی میرد

رضا ایران نژاد دوشنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 10:29

رِیوف چطوری از وقتی یادم میاد فراموشکار نبودی!

گفتم که پیری و هزار عیب

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد