باران

باران باش .هیچکس به باران عادت نمی کند .هروقت بیاید خیس می شوی

باران

باران باش .هیچکس به باران عادت نمی کند .هروقت بیاید خیس می شوی

من هنوزم که هنوز است از آن خاطره مستم (محمدی)

روزه را از پی بوسیدن لبهاش،شکستم

بر سر سفره رنگین رخش  تا که نشستم

 

 چشم بادام  ، تنش یاس، لبش توت سنندج

 باغبان،آخر عمری ،چه گلی داد، به دستم

 

 سینه اش " میوه ممنوعه" و من : زاده "آدم"

 آنقدر وسوسه ام کرد  که با شاخه شکستم

 

  زخمه بر تار دلم می زد و با زخمه او ، من

 بیخود از خود شدم ،آشفته شدم، زود گسستم

 

 دو سه پیمانه زدم  از می چشمان خرابش

 ولی افسوس !نشد سیر ، دل باده پرستم

 

 کاش!آن لحظه  زمان از حرکت وا می ماند

یا من آن لحظه ، بدنیای دگر ، می پیوستم

 

 چند سالی است ، کز آن صبح دل انگیز ، گذشته ست

 من هنوزم که هنوز است از آن خاطره مستم 

نظرات 4 + ارسال نظر
یلدا پنج‌شنبه 28 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 00:00 http://http://raftanha.blogfa.com/

من هنوزم که هنوز است از آن خاطره مستم
زیبا بود... ممنون از آپ قشنگت

یک دوست یکشنبه 18 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 18:50

میشه لطف کنین بگین اشعارتون رو از کجا میارین خیلی ممنون میشم چون محشرن

DONYA پنج‌شنبه 6 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 14:44

webloge kheili jalebi dari.webloget aliye dar hade olampic.vaghean mamnonam chon be amn ye proje dadan manam ba shenakhte matalebe u mozo Rain ro entekhab kardam.Mer28+2.Bye

م.بهروزپور دوشنبه 11 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 15:54 http://www.modern2010.blogsky.com

اشعار واقعا زیبا هستن. خسته نباشین.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد