ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 | 31 |
خداحافظ...
خداحافظ پرده نشین محفوظ گریه ها
خداحافظ عزیز ِ بوسه های معصوم ِ هفت سالگی
خداحافظ گلم ، خوبم ،
خواهرم
خلاصه ء هر چه همین هوای همیشه ء عصمت !
خداحافظ ای خواهر بی دلیل رفتن ها
خداحافظ ...!
حالا دیدار ما به نمی دانم آن کجای فراموشی
دیدار ما اصلا" به همان حوالی هر چه باداباد
دیدار ما و دیدار دیگرانی که ما را ندیده اند.
پس با هر کسی از کسان من از این ترانهء محرمانه سخن مگوی
نمی خواهم آزردگان سادهء بی شام و بی چراغ
از اندوهِ اوقات ما با خبر شوند !
قرارِ ما از همان ابتدایِ علاقه پیدا بود
قرارِ ما به سینه سپردن دریا و ترانه تشنگی نبود
پس بی جهت بهانه میاور
که راه دور و
خانهء ما یکی مانده به آخر دنیاست !
نه ...
دیگر فراقی نیست
حالا بگذار باد بیاید
بگذار از قرائت محرمانهء نامه ها و رویاهامان شاعر شویم
دیدار ما و دیدار دیگرانی که ما را ندیده اند
دیدار ما به همان ساعتِ معلوم دلنشین
تا دیگر آدمی از یک وداع ساده نگرید
تا چراغ و شب و اشاره بدانند که دیگر ملالی نیست !
حالا می دانم
سلام مرا به اهل هوای همیشهء عصمت خواهی رساند.
یادت نرود گلم !
به جای من از صمیم همین زندگی
سرا روی چشم به راه ماندگان مرا ببوس !
دیگر سفارشی نیست
تنها
جان ِ تو و جان ِ پرندگان پر بسته ای
که دی ماه به ایوان خانه می آیند
خداحافظ !
" سیـــد علی صالحی "
تو نیستی ببینی بر روی طاقچه ی اتاقم عکسی است
از باران
گاه میباریم با هم
گاه برایم چتری میخرد و من برایش تکه ابری
با هم میدویم.خیس میشویم .خاطره میخوانیم.خانه اش
همینجا بود در حوالی دل من. اثاث کشی بی نظیری
داشت.آب و آیینه و قابی از باران.حالا اینجا نشسته کنج
اتاقم و نگاه معصومانه ای که گاه گاه هدیه میدهد مرا
سلام جان برادر ممنونماز لطفت
شعر سید علی صالحی رو هم برداشتم با یه دنیا خاطره
دست مریزاد
د ود
سلام به رئوف و طراوت بارانی اش !
ما رو بردی ۱۰ - ۱۲ سال پیش و حال و هوای خوانش قشنگ این شعر زیبا توسط زنده یاد شکیبایی
قرارِ ما از همان ابتدایِ علاقه پیدا بود
قرارِ ما به سینه سپردن دریا و ترانه تشنگی نبود
پس بی جهت بهانه میاور
که راه دور و
خانهء ما یکی مانده به آخر دنیاست !
مرسی رئوفی نازنین
روحم می خواهد برود یک گوشه بنشیند،پشتش را کند به دنیا، پاهایش را بغل کند و
بلند بلند بگوید:من دیگر بازی نمیکنم...
چرا خداحافظ؟؟؟؟؟؟؟؟؟
سلام
وب زیبایی داری
موفق باشی