باران

باران باش .هیچکس به باران عادت نمی کند .هروقت بیاید خیس می شوی

باران

باران باش .هیچکس به باران عادت نمی کند .هروقت بیاید خیس می شوی


شب ست و نقش جهان از خیالت آکنده ست
و عطر یاد تو در آسمان پراکنده ست

تنم به رعشه شبیه منار جنبان ست
درون سینه دلم مثل مرغ سرکنده ست

چرا به من کمی از صبر تو نمی بخشد
کسی که شوق تو را در دل من افکنده ست

تمام نصف جهان را پیاده پیمودم
که گفته است بیابد کسی که جوینده ست؟

غریب شهر توام بی وفا نمی پرسی
که آن مسافر سرگشته مُرد یا زنده ست!؟

مرا به آن طرف خود ببر پل خواجو
که این طرف همه از بی وفایی آکنده ست

زلال عشق تو زاینده رود نیست که باز 
دو باره خشک شود عشق، رودِ زاینده ست
*
سفر تمام شد و ماجرا تمام نشد
که عشق در دل عاشق همیشه پاینده ست.


دکتر بهروز یاسمی  -  اصفهان ١٥ آبان  ١٣٩٣

نظرات 4 + ارسال نظر
زارعی جمعه 23 آبان‌ماه سال 1393 ساعت 13:24 http://www.patyat.blogfa.com

درود بر شما و دکتر یاسمی عزیز

چرا به من کمی از صبر تو نمی بخشد
کسی که شوق تو را در دل من افکنده ست

حمدالله لطفی پنج‌شنبه 29 آبان‌ماه سال 1393 ساعت 00:19 http://shabanehaye-bito. blogs.com

سلام بر دوست ادیب و خوش صدایم
ممنونم از خبرتان
انتخاب زیبایی بود این شعر

سلام بر شاعر دوست داشتنی
قدردان محبت هایت هستم.

کاوه پنج‌شنبه 29 آبان‌ماه سال 1393 ساعت 23:19

سپاس فراوان از رئوف خوش سلیقه و مهربانم

برای هر که تو را نشناسد چگونه بگویم که، که ای!؟
دستت مریزاد دوست خوش ذوق ِ پر هنرم...
لذت بردیم .

بخدا کاوه من این همه نیستم
دوستت دارم
هر بزی

بهروز سپیدنامه دوشنبه 10 آذر‌ماه سال 1393 ساعت 00:06 http://sepidnameh.ir

سلام
انتخاب قشنگی از بهروز عزیز بود

همه بهروز ها عزیزند.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد