ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 | 31 |
در قاب رویاهام
که این روزها تابلوی کائناتش میخوانند
فقط عکسهای تو را زده ام.
پا وبلاگی 1 : (( شهریار من مرا رسالتی عطا نموده بس ارجمند
پس مرا رسالتی است
و آمدنم را هدفی
باشد که همراه کائنات باشم
***************************
همه عمر برندارم سر از این خمار مستی
که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی ))
پاوبلاگی 2 : اشاره به تابلوی کائنات فیلم گشت ارشاد
راستی خواستم بگویم:برای عکسهایت قابی نخر
این روز ها نگاه من عکسهایت را که هیچ،خودت را هم قاب
کردست
مطالب جالبی بود-تحت تاثیر قرار گرفتم!
با تشکر.
به وب سایت بنده هم سر بزنید.
سلام مرسی ازاینکه به وبم سرزدی
شاد باش ........وشادی ببخش.......
دنیا ارزش غم خوردن ندارد!!!!
بازهم به وبم سربزن
حتما
سلام رئوف
یه مدت نمی نویسم
می نویسم اما مدام پاک می کنم
می نویسم و هی پاک می کنم
تا ببینم چه می شود
تو هر وقت به روز شدی خبرم کن
حتما می یام
سپاس
راستی
شعر زیبایی سرودی
زیبایی در نگاه مهربان شماست
همیشه
به انتهای گریه که می رسم
صدای ساده ی فروغ از نهایت شب را می شنوم
صدای غروب غزال ها را
صدای بوق بوق نبودن تو را در تلفن
آرام تر که شدم
شعری از دفاتر دریا می خوانم
و به انعکاس صدایم در ایینه اتاق
خیره میشوم
در برودت این همه حیرت
کجا مانده یی آخر ؟
سلام مهربان. زیبا بود اما این پاورقی کمی مخاطب خاص دارش میکنه...
و اما ممنون لذت بردم. بدرود
ممنون از حضور مهربانت
منتظرتون هستم با چند ناشعر.
ای به چشم
سلام برادر-ارادت
چه کنم روزگار امان نمی دهد
در آغوشی که گرم و آتشین بود
گنه کردم میان بازوانی
که داغ و کینه جوی و آهنین بود
در آن خلوتگه تاریک و خاموش
نگه کردم چشم پر ز رازش
دلم در سینه بی تابانه لرزید
ز خواهش های چشم پر نیازش
پریشان در کنار او نشستم
لبش بر روی لبهایم هوس ریخت
ز اندوه دل دیوانه رستم
فرو خواندم به گوشش قصه عشق
تورا می خواهم ای جانانه ی من
تورا می خواهم ای آغوش جانبخش
تو را ای عاشق دیوانه من
هوس در دیدگانش شعله افروخت
شراب سرخ در پیمانه رقصید
تن من در میان بستر نرم
به روی سینه اش مستانه لرزید
گنه کردم گناهی پر ز لذت
کنار پیکری لرزان و مدهوش
خداوندا چه می دانم چه کردم
در آن خلوتگه تاریک و خاموش....
خوبی؟
نظرلطفتونه.سایتان مستدام.
هستم
شعر خوب بود به نظرتون؟
سلام مهربان ، با کمال احترام دعوتید
سلام مدتیه به وبت سر نزدم ببخشید اگه میشه طنز انگلیسی بزار تو وب سایتت
مهربان.....
کاش می دانستی در این کویر تنهایی, تو را داشتن,حس خیس باران است.....
سلام
درود
سلام مهربان
ممنونم که هستی که میایی که میخوانی...........
باز پاییز است.......

اندکی از مهر پیداست
حتی در این دوران بی مهری
باز هم پاییز زیباست
مهرت قشنگ.....پاییزت مبارک
امیدوارم با اومدن پاییز هر یک برگ که می افته یه دونه از غمهای دلت کم بشه و هیچوقت غمگین نباشی...
پاییزت بهاری
زن است دیگر...
گاهی تـــند میشود گاهی عاشقانه میگوید..
زن است دیگر...
غرورش آسمان و دلش دریاست...
تو چه میدانی ازبغض گلو گیر کرده یک زن...
تو چه میدانی که چشمانت دنیای او شده..
تو چه میدانی از هق هق شبانه او که فقط خودش خبردارد و بالشش؟...
زن را فقط زن میفهمد و زن!!!