ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 | 31 |
برگ
های پاییزی
سرشار از شعور ِ درخت اند
و خاطرات سه فصل را بر دوش می کشند.
آرام قدم بگذار
بر چهره ی تکیده ی آن ها
این برگها حُرمت دارند...
درد ِ پاییز ،
درد ِ ” دانستن ” است.
از :اینترنت
خیلی زیبا بود .مرسی
زیبایی در نگاه توست
چه بسیارزیبا
چه بسیار لطف داری
سلام خیلی قشنگ می نویسی من عاشق شعر و داستانم
عاشقی جرم قشنگی است ...
مثل آبان پرم از خش خش پاییری ها !
سلام رئوف جان خوبی ؟
نامرد ! از این ایمیل ها می سرائی و به ما سند نمیکنی !؟
جیور ولنگ پاییز برشیه م له پات
اوسا مه بشکیگ تاسه ی دل وه لات !
باعشق !
بومه نذر او خط و خالده
او ریو روشنای پر جمالده
منیش
به همین سادگی تعطیل؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟دلیلت چیه برادر؟؟؟؟؟؟؟؟؟نکنه شوخی کردی با قلب باطریی ما؟؟
سلام خیلی زیبا و با معنی و دقیق سروده بودید لذت بردم ولی اسمتونو نمیدونم چی بود
خدا رو شکر........

اما ای کاش واقعیت داشت!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
بخدا تعطیل بشه خیییییییییییییییلی بهتره
به کوری چشم دشمنان مدرس نمرده است!!!!!!

راستی این شکلکه عکس خودتونه؟؟
نه بابا عکس من نی، من زیباتر از این حرفام


شکلک یه دوسته که ادعا می کنه زیباترین ..... شهره
که معلوم شد شما گفته شو تایید نمی کنید
همیشه زنده باشی مدرس جان
سلام
دلم گرفت از خوندن این پست ! امابه هر روی
صلاح مملکت خویش خسروان دانند .
دوستانتون رو فراموش نکنید
آدم ها فقط آدمند...نه بیشتر و نه کمتر........اگر کمتر از آن چیزی که هستند نگرانشان باشی آنها را شکسته ای و اگر بیشتر از آن حسابشان کنی تو را می شکنند.... بین این آد ها باید عاقلانه زندگی کرد نه عاشقانه.
رئوف !!!!
خدا کرم له دسد بکشیگ !!
ارا هیلیدمانه جیو !؟
چوه داسه دلدو !؟
باران که سهم خودش را دریغ کرد
دندان داس ها لال شد
دندان موشها دراز
گندم دوباره حرام شد
سیب طراوتمان کال مانده است. ازک آهسته
..........................................................
ببار باران به حرمت همه خوبیهات
باران که بیایدهمه عاشق هستند...چه زیباوچه بهنگام اومدی وقتی شهردلم درخشکسالی اش داشت می پوسید...بودنت راچون باران دوست دارم...
من باافتخارلینکتون کردم...راستی شماهم ادبیات میخونید؟؟برام بیشترازخودتون بگین...ممنونم
سلام داداش راست راستی میخوای ببندی؟
بر نگه سرد من به گرمی خورشید
می نگرد هر زمان دو چشم سیاهت
تشنه ی این چشمه ام، چه سود، خدا را
شبنم جان مرا نه تاب نگاهت
جز گل خشکیده ای و برق نگاهی
از تو در این گوشه یادگار ندارم
زان شب غمگین که از کنار تو رفتم
یک نفس از دست غم قرار ندارم
ببار باران....من سفر کرده ای دارم که یادم رفته پشت پایش آب بریزم...
چرا آخرین پست باران؟؟؟؟
سلام رئوف جان...
چرامیخوای وبلاگتوتعطیل کنی؟؟دلم گرفت...
راستی تبریک ویژه برای قبولیت در دانشگاه تهران
خیلی خوشحال شدم از شنیدن این خبر...
باران همیشه بمان و بباران...
شب ساعت ابری مرادادبه تو
افتادنگاه خسته ی بادبه تو
باران زدوخیس شدتن خاطره ها
باران زدوبازیادم افتادبه تو.....
"نباید تو را اینقدر در چشمم گریه میکردم
تو بارانی برای عروسک های تشنه بودی
که بر بی خانمانی شان باریده ای"
از وبلاگی با این آدرس:
http://www.zemestoon70.blogfa.com
باران که می بارد
بوی خاک
وسوسه ام می کند
برای صعود...
سقوطم بده!.
.
.
غروب را نمی خواهم
که شاعرم کند
طلوع کن!...
دلم برای بوسه هایت آبدارت تنگ شده
کاش باز هم بباری باران
خوشحالم که از یادم نبردی باران.
باران ببارد بر سرسبزی امپراطوری شعرت.
باگلهای نهان دردیدگانت/پاییزم را/تاهمیشه زیباکن....
پاییز هم اراده کند سبز میشود.
زیر باران بنشینیم که باران خوب است
گم شدن با تو در انبوه خیابان خوب است
با تو بی تابی و بی خوابی و دل مشغولی
با تو حال خوش و احوال پریشان خوب است
روبرویم بنشین و غزلی تازه بخوان
اندکی بوسه پس از شعر فراوان خوب است
موی خود وا کن و بگذار به رویت برسم
گاه گاهی گذر از کفر به ایمان خوب است
.....
شب خوبی ست،بگو حال زیارت داری؟
مستی جاده ی گیلان به خراسان خوب است
نم نم نیمه شب و نغمه ی عبدالباسط
زندگی با تو...کنار تو...به قرآن خوب است
سلام ممنون به من سر زدین ولی بوهای خوبی به مشامم نمیرسه از این یاد داشتها موضوع چیه؟؟؟؟؟؟؟؟
درودمهربان. شرمنده بخاطردیربه حضور رسیدنم. کارهات زیبان مث همیشه لذت بردم. مرسی بخاطرمحبت وحضورگرمت برام. مرسی
دیگر نشانی از من نخواهی یافت!

قامتم خم می شود زیر هجوم دلتنگی ات...........
دلتنگتم
امروز تهران بارون گرفت.نفس کشیدن آسون تر شده.
یاد باران افتادم ،همین...
فقط عصر جمعه نیست که دلگیر است............
کافی ست دلت گیر باشد!!!
مهربانی ات پرنده ایست خوش آوازنشسته بربام تنهایی ام...
سلام رئوف عزیز
اگر چه مطلب نمیذاری اما خوشحالم که همچنان هستی
من از هستی نمیخواهم بجز پیش تو مردن را
رئوف چه زیبا در جواب نگار گفتی!!!

مگه تو هم از اینا بلدیییییییییییییییییییییییی؟!!
من بلد نیستم
محمدی که بلده!!
من که از آتش دل چون خم می در جوشم
مهر بر لب زده خون می خورم و خاموشم
من از هستی نمی خواهم بجز پیش تو مردن را
نمی خواهم خوراکی جز غم عشق تو خوردن را
تو را می خواهم آنگونه که گویی جسم روحش را
جدایی ناپذیر و تنگ یکدیگر فشردن را
بدون تو تنفس هم ملال آورترین چیز است
تو شیرین می کنی اما، شرنگ تلخ مردن را
بمیران،زنده کن،فرقی ندارد،باز می خوانم
، هزاران بار دیگر با تو شعر دل سپردن را
مرا از عشق می ترسانی و غافل از آنی که
برای ماهیان ساده ست مشق آب خوردن را
به مرده شور بسپاری تنم آنجا که یارایش
نباشد بارِ سنگینِِ غمت، بر دوش بردن را
دلت می آید آیا با چنین شاگردِ عشق خود
همیشه بازگویی درسِ بی روحِ فسردن را
تو که این را برای من نمی خواهی غزلبانو
خیالِ با تو بودن ، با خودم به گور بردن را
اگر چه خوب می دانم که تا بوده چنین بوده
که عاشق می دهد آخر، بهای دل سپردن را
در وبلاگ باران این غزل زیبا موجود بود
نمی دونم اول بارون می آد بعد یاد تو می افتم یا اول یاد تو می افتم بعد بارون می آد.
تو و بارون یه معنی رو دارید برام
ما هیچ ، ما نگاه
سلام
با چارپاره ای چشم به راه نقد و نظرت هستم .
با سر نه پا
حالا ما باید کی و ببینیم که جنابعالی برگردین !
آقا رئوف یه غزل ناقابل کردی دارم که اگه دوباره برگشتی و باران گرفت به افتخارت اونجا میذارمش که میگه :
دلم خی داسه پیدو
مه بمرم دی نچیدو
نه چیو پاره که دیدم
خوده لیمو دزیدو
بالای بختت رواسه ؟
ترنجی نی بچیدو !
........
تا چویلد مهرداد دین
دلد له مه بریدو
با لبان تو لبم حال و هوایی دارد
مست میگردم و مستی چه صفایی دارد
لب لعل تو ننوشم ، چه بنوشم ؟ که لبم
در حضور لب تو ، شوق گدایی دارد
چشم بسته ز لبان تو بنوشم تا صبح
شب نوشیدن می ، شور و نوایی دارد
جان ما میرود از نوش لبت نا هنگام
این عجب نیست که هر جام ، بهایی دارد
کام ما با شکر لعل تو شیرین گشته
ورنه تلخی به لبانم ، آشنایی دارد
بال پرواز ندارم که روم تا ملکوت
با لبان تو دلم فکر رهایی دارد
خط و خال لب تو هوش برد از دل ما
لب لعلت اثر و عشق خدایی دارد
پر ز شبنم شود این بوسه بارانی ما
غم دردیست که از فکر جدایی دارد
گفته بودی که شوم مست و دو بوست بدهم
وعده از حد بشد و ما نه دو دیدیم و نه یک !!!
21 دسامبر، پیشگوئیِ دروغین است
دنیا به آخر رسید
؛
همآن روز که تو رفتی.
سلام عمو
واقعا زیباست
از بزرگی پرسیدم:خیلی سخت میگذرد!
چه باید کرد؟
گفت:خودت که می گویی سخت می گذرد،سخت که نمی ماند ..
پس خدا را سپاس که می گذرد و نمی ماند....
سلام
؟
برادرزاده هام زیادن ماشااله
ننوشتی کدومی میثم
برام هیچ حسی شبیه تو نیست

کنار تو درگیر آرامشم
همین از تمام جهان کافیه
همین که کنارت نفس می کشم
برام هیچ حسی شبیه تو نیست
تو پایان هر جستجوی منی
تماشای تو عین آرامشه
تو زیباترین آرزوی منی
تولد بارانت مبارک رئوف جان
سلام باران تولدت
مبارک
سلام دوباره
مگه چند تا برادر زاده به اسم میثم داری
گاهی باید کم باشی که کمبودت احساس بشه ، نه اینکه

نباشی تا نبودت عادت بشه!!
سلام خوووووووووووووووووووووووووووووووووووبی؟
وقتش نیست بارونت کم کم بباره دیگه؟! می ترسم یهویی
سیل بشه همه مونو با خودش ببره!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
لااله ا...
براگم لانت بکه شیطان ! بورو !
درود عزیز مهربان. عذرخواهی برا تاخیرم. کارت خوب بود. لذت بردم. موسیقی وبتم خیلی دوس دارم... و ممنون برا محبتات.