ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 | 31 |
باران عشق همیشه می بارد
اما در نوروز قطرههای باران طلایی رنگند.
از خدا می خواهم که همیشه
زیر این باران خیس شوی!
گل بی رخ یار خوش نباشد
بی باده بهار خوش نباشد
روزگارت رام و بختت به کام باد.......
سلام رئوفی جانم
سال نو مبارکت
اگرچه سال کهنه هم همچین برات بد نبود !
بهاری باشی باران خان !
برای باران مگر سال بد هم هست؟!!!!
سال نو بر شما و همه پیوندهای وبلاگ سرشار از احساستان مبارک
سلام!
بهارت بهاری تر و دعای زیبایت مستجاب!
دعوت ات می کنم دوست خوب ام!
حتما
سلام حضرت باران، سلام حضرت یار
ببار بر تن این خسته دل ، ترانه ببار ....
سلام خوبی؟دعا میکنم غرق باران شوی
....بهارو ایامت به کام....
ممنون مهربان
دعایت گرفت
بارش باران زیباترین جلوه حضور خداست. سلام.خوشحالم از اینکه باران تعطیل نشد. موید باشید.
نمی شود باران نبارد.
کاش می دانستی و می فهمیدی.....



که برای داشتنت دلی را به دریا زدم
که از آب هم واهمه داشت...
سلام جناب ایرانژاد
تاملی زیبا بود .
سلام
دعوتی به صرف غزلی تازه
شعرناب مجموعه اشعار فارسی ، داستان ،نقد .. , شاعران معاصر و جوان ادبیات، بزرگترین پایگاه ادبی پارسی زبان، مقدم ادیبان و شاعران گرانقدر را گلباران می نماید.
http://www.sherenab.com
کنم هرشب دعایی کز دلم بیرون رود مهرت. ولی آهسته میگویم خدایا بی اثر باشد
تنها برخی از آدمها بـــــاران را احساس می کنند ! بقیه فقط خیس می شوند … . .
لعنت یه دانشگاه تهران

که تو رو از جمع ما هنرمندان درآورد.
باشه منتظر تابستون میمونیم.
سلام جناب ایران نژاد گرامی
منتظر بودم اثر تازه ای از شما رو بخونم اما گویا ... موید باشید
ترس من
از انگشتان اشاره است
وگرنه در تمام شهر
تو رافریاد میزدم
سه چیز را با احتیاط بردار:
قدم،قلم، قسم!
سه چیز را پاک نگه دار:
جسم،لباس،خیال
از سه چیزکار بگیر:
عقل،همت، صبر!
از سه چیز خود را دورنگهدار:
افسوس، فریاد، نفرین!
سه چیز را آلوده نکن:
قلب، زبان، چشم!
اما سه چیز را هیچ گاه فراموش نکن:
خدا، مرگ و دوست.
شده باز ابر بارانزای تو امشب وبال من
و باران می چکد از شیروانی خیال من
گرفته رنگ ِ چشمان ِ تـــو حــال ِ آسمانـم را
هوای شرجی شبهای گیلان است حال من
شبیخـــون لب ســـرخ تــــو راه خواب را بسته
چه ظلمی می کند لبهات بر چشمان لال من !
نترس از اشک با جرأت تکان ده شانه هایت را
تمام غصــــه ها جـا می شود در دستمال من
بیا دار و ندارم را بگیر و دل به من بسپار
تمام شعر هایم مال تو اما تــو مال من
"بهمن صباغی زاده"
سلام استاد و ممنون از مهرتان
اتفاقا چندی پیش داشتم با عمو مهرداد راجع به شما صحبت میکردم که بحث شیرینی شد...
فدایت نازنین
ای بنازم گل لب ، مرمر دندان تو را
باغ صد رنگ ندارد لب خندان تو را
می و میخانه کجا حال نگاه تو کجا
که ندارد بشری حالت چشمان تو را
لب به دندان گزم از حسرت یک بوسه ی گرم
چون به لبخند ببینم لب و دندان تو را ...