باران

باران باش .هیچکس به باران عادت نمی کند .هروقت بیاید خیس می شوی

باران

باران باش .هیچکس به باران عادت نمی کند .هروقت بیاید خیس می شوی

باز ، بگو کدام ساده را تباه کرده ای !؟

اغور به خیر خوب من !  شال و کلاه کرده ای!

باز ، بگو کدام ساده را تباه کرده ای !؟

 

باز خمار چشم تو دل که را ربوده است؟

کدام بنده را –  چو من – نصیبش آه کرده ای !

 

که را کشانده ای به دام بی نجات عشق خود؟

کدام سر به زیر را به در  ز  راه کرده ای؟

 

کدام چشم و گوش بسته را نشانه رفته ای؟

" برای کی بساط رنج روبراه کرده ای ؟

 

مرنج اگر چنین بدون پرده حرف می زنم

چرا که روز روشن مرا سیاه کرده ای

 

گرفتی از من آسمان ، نشاندی ام به روی خاک

جهان کوچک مرا شکنجه گاه کرده ای

 

هر آنچه را فرشتگان به سالها نکرده اند

تو ای فرشته زمین به یک نگاه کرده ای

 

روز به فکر روی تو ، شبم به یاد موی  تو

مرا اسیر این خیال راه راه کرده ای

 

قبول می کنم که عشقم اشتباه بوده است

تو نیز اعتراف کن که اشتباه کرده ای

 

تو را خدا برای من نیافرید از ازل

بدان که در حق کسی دگر، گناه کرده ای

 

نظرات 1 + ارسال نظر
آدنیس سه‌شنبه 8 دی‌ماه سال 1388 ساعت 00:14


لحظه به لحظه دلم برایت تنگ تر است

و اندر دوری دستان پاک و مهربانت چه آشوبی هولناک بر جانم سایه افکنده
باورت می شود تو تنها باور من در بی کسی ام بودی تو تمام بودم بودی
تو مهر کوچک تمام زندگی ام روحم و لرزش آرام و بی مثال عاشقانه ام بودی
چه شد که دل کوچک مملو از مهربانیت شکست؟
خدا شکست دلت را و من سبب این تقدیر نا فرجام بودم
به خداوندی خدایی که از پاکی روحمان از اوج احساسمان نا آگاه و آگاه بود
تو را به سان دیروز و امروز و فردایی که نخواهد آمد دوست خواهم داشت...

سلام عزیزم
واقعا خسته نباشی. وبلاگت خیلی عالیه. مث همیشه شعرهات زیبا و با احساسن. همیشه سر میزنم.
موفق باشی..


سلام بر شما
خواهش میکنم
معرفی نکردی؟
آخه من دیروز آدرس رو به ۱۰ نفر از دوستان عاشق شعر و ادبیات ارسال کردم
آدنیس عزیز باز هم ممنون
امضا یادتان نرود.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد