سیاه و پر ز ملامت ، فرشته وقتی نیست !
تباه و پر ز ظلامت ، فرشته وقتی نیست !
با ویرایش کلی محمدی دوست عزیزم
ادامه مطلب ...
پیـــــــراهنِ نِــــــگاه مَــرا مَــکِش از پشت ... که بَـــــر می گــــردم و بی خیال عَـــزیزه های مِصـر و یعقوب های چشــم به راه ، چنـــان به خـــــــــــود می فِشــارَمَت که هفتاد و هَفت ســال تمام باران ببـــــارد و گنــدُم درو کنیــــــم!
روز میلاد تو باران آمد روز میلاد تو بود که هوا بوی شبنم وشقایق می داد.
تولد تو تولد من است
من تمام طول سال بیدار مانده ام
که مبادا روز تولد تو تمام شود
و من در خواب بمانم
و نتوانم به تو بگویم
تولدمان مبارک !؟
یار مهوش
نرم نرمک تار میزد
جنبش انگشتهای نازنینش
به
چه دلکش
به چه موزون
اگر با مردگان روزی من از این قبر برخیزم
تودر سلول های مرده ام تکثیر خواهی شد
ادامه مطلب ...