"من عشق تو را به جان خریدم، سارا...
دنبال تو تا خدا دویدم سارا!
دارا همهی انارها را دزدید!
من باز به تو دیر رسیدم، سارا...."
حرفهای ما هنوز ناتمام
تا نگاه میکنی وقت رفتن است
باز هم همان حکایت همیشگی
پیش از آنکه باخبر شوی
لحظه عزیمت تو ناگزیر میشود
آی ،ای دریغ و حسرت همیشگی
ناگهان چقدر زود دیر میشود
دلت را خانه ما کن مصفا کردنش با من
به ما درد دل افشا کن مداوا کردنش با من
اگر گم کرده ای ای دل کلید استجابت را
بیا یک لحظه با ما باش پیدا کردنش با من
بیفشان قطره اشکی که من هستم خریدارش
بیاور قطره ای اخلاص دریا کردنش با من
اگر درها برویت بسته شد دل بر مکن بازآ
در خانه دق الباب کن وا کردنش با من
به من گو حاجت خود را اجابت میکنم آنی
طلب کن آنچه می خواهی مهیا کردنش با من
بیا قبل از وقوع مرگ ، روشن کن حسابت را
بیاور نیک وبد را ؛جمع و منها کردنش با من
چو خوردی روزی امروز ، شکر نعمت ما کن
غم فردا مخورتامین فردا کردنش با من
به قرآن آیه رحمت فراوان است ای انسان
بخوان این آیه ها؛ تفسیر و معنا کردنش با من
اگر عمری گنه کردی مشو نومید از رحمت
تو نام توبه را بنویس امضا کردنش با من
از: ؟ اینترنت